خواندنی‌ها

خواندنی‌ها
mohammadrezamazidi

گل نرگسی برای روی تابوت من

ساعت 23:50 دقیقه روز 29 اسفند سال 1404 بود. دقیقا 12 ساعت مونده با سال تحویل. من بعد 6 ماه از تهران برگشته بودم بیرجند. برادرم سعید رو 2 سال بود ندیده بودم. اخیر باری که برادر زاده‌ام سپهر رو

خواندن نوشته
اهداف و برنامه‌ها
mohammadrezamazidi

پارسیان پایش به کجا رسید کارش؟

خب واقعیت اینه که در ایران مجوز گرفتن برای تولید این جور کیت ها و محصولات پزشکی اصلا کار راحتی نیست و من حس میکنم تایم خیلی زیادی ازم ببره که بتونم یک سوله یا خط تولید مناسب برای این

خواندن نوشته
خواندنی‌ها
mohammadrezamazidi

تنهایی خوب است، اما گاهی به کسی نیاز داری که به او بگویی: تنهایی خوب است.

یک واقعیتی که هست این هست که من دراین 2 سال آخیر خیلی علاقه بیشتری به تنهایی پیدا کردم نسبت به محمدرضای 2 سال قبل. من این روزها میتونم روزها و حتی هفته‌ها تنها باشم. تنهایی کافه میرم، سفر میرم،

خواندن نوشته